فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Hustling

گذشته‌ی ساده:

hustled

شکل سوم:

hustled

سوم‌شخص مفرد:

hustles

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective

پرهیاهو، شلوغ، پرجنب‌وجوش

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

a hustling surrounding

محیط پرهیاهو

hustling tourists

گردشگران پرجنب‌وجوش

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد hustling

  1. adjective fast-moving
    Synonyms:
    busy active occupied bustling

ارجاع به لغت hustling

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «hustling» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/hustling

لغات نزدیک hustling

پیشنهاد بهبود معانی