فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Hustling

آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    hustled
  • شکل سوم:

    hustled
  • سوم شخص مفرد:

    hustles

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • adjective
    پرهیاهو، شلوغ، پرجنب‌وجوش
    • - a hustling surrounding
    • - محیط پرهیاهو
    • - hustling tourists
    • - گردشگران پرجنب‌وجوش
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد hustling

  1. adjective fast-moving
    Synonyms: bustling, occupied, active, busy

ارجاع به لغت hustling

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «hustling» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/hustling

لغات نزدیک hustling

پیشنهاد بهبود معانی