گذشتهی ساده:
hustledشکل سوم:
hustledسومشخص مفرد:
hustlesپرهیاهو، شلوغ، پرجنبوجوش
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
a hustling surrounding
محیط پرهیاهو
hustling tourists
گردشگران پرجنبوجوش
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «hustling» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/hustling