فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Hut

hʌt hʌt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    huts

معنی و نمونه‌جمله

  • noun adverb countable B1
    کلبه، کاشانه، الونک، در کلبه جا دادن
    • - shepherds' hut
    • - آلونک شبانان
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد hut

  1. noun tiny, often roughly built, house
    Synonyms: box, bungalow, cabana, cabin, camp, chalet, cot, cottage, crib, den, dugout, dump, hovel, hutch, lean-to, lodge, log house, pigeonhole, rathole, refuge, shack, shanty, shed, shelter, summer house, tepee, wigwam

ارجاع به لغت hut

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «hut» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/hut

لغات نزدیک hut

پیشنهاد بهبود معانی