فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.

Cottage

ˈkɑːt̬ɪdʒ ˈkɒtɪdʒ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    cottages

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable B1
کلبه، خانه روستایی link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح مقدماتی

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
- Smoke rose from farmers' cottages.
- دود از کلبه‌ی کشاورزان برمی‌خواست.
- They own a cottage on the coast of the Caspian sea.
- آن‌ها در کرانه‌ی دریای خزر یک خانه‌ی ییلاقی دارند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد cottage

  1. noun tiny house; lodging
    Synonyms:
    home house cabin lodge hut bungalow shack camp box cot lean-to ranch chalet cabana caboose carriage house shanty

ارجاع به لغت cottage

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «cottage» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/cottage

لغات نزدیک cottage

پیشنهاد بهبود معانی