فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Cottage

ˈkɑːt̬ɪdʒ ˈkɒtɪdʒ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    cottages

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • noun countable B1
    کلبه، خانه روستایی
    • - Smoke rose from farmers' cottages.
    • - دود از کلبه‌ی کشاورزان برمی‌خواست.
    • - They own a cottage on the coast of the Caspian sea.
    • - آن‌ها در کرانه‌ی دریای خزر یک خانه‌ی ییلاقی دارند.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد cottage

  1. noun tiny house; lodging
    Synonyms: box, bungalow, cabana, cabin, caboose, camp, carriage house, chalet, cot, home, hut, lean-to, lodge, ranch, shack, shanty, small house

ارجاع به لغت cottage

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «cottage» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/cottage

لغات نزدیک cottage

پیشنهاد بهبود معانی