آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Phrasal verbs
    • Idioms
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۴ آذر ۱۴۰۴

    Box

    bɑːks bɒks

    گذشته‌ی ساده:

    boxed

    شکل سوم:

    boxed

    سوم‌شخص مفرد:

    boxes

    وجه وصفی حال:

    boxing

    شکل جمع:

    boxes

    معنی box | جمله با box

    noun A1

    جعبه، صندوق، قوطی

    box, جعبه، صندوق، قوطی
    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کاربردی متوسط

    مشاهده

    a cardboard box

    جعبه‌ی مقوایی

    suggestion box

    جعبه‌ی پیشنهادات

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    a box full of clothes

    صندوقی پر از لباس

    letter box

    (انگلیس) صندوق پست

    a box of matches

    یک قوطی کبریت

    We need somebody to empty these boxes.

    نیاز به کسی داریم که (محتوای) این جعبه‌ها را خالی کند.

    We need somebody to box all these apples.

    نیاز به کسی داریم که همه‌ی این سیب‌ها را در جعبه بریزد.

    Apples are sold by the box.

    سیب را جعبه‌ای می‌فروشند.

    gear box

    جعبه دنده

    noun

    توگوشی، سیلی، بوکس

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

    He is the boxing champion of the world.

    او قهرمان مشت‌زنی جهان است.

    a box on the ear

    سیلی بر بنا گوش

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    journal box

    یاتاقان

    noun

    اطاقک، جای ویژه، لژ

    a box seat

    صندلی لژ

    a press box

    جایگاه یا لژ خبرنگاران

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    a jury box

    جایگاه هیئت داوران (در دادگاه)

    verb - transitive verb - intransitive

    مشت زدن، بوکس بازی کردن، سیلی زدن، در جعبه محصور کردن، (اغلب با out یا in )احاطه کردن، در قاب یا چهارچوب گذاشتن

    When I was young, I used to box.

    در جوانی مشت‌بازی می‌کردم.

    noun

    بسکتبال ورزش منطقه‌ی چهارگوش زیر سبد

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی ورزش

    مشاهده
    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد box

    1. noun container, often square or rectangular
      Synonyms:
      container case package receptacle bin carton chest crate pack trunk casket coffer portmanteau
    1. verb place in square or rectangular container
      Synonyms:
      pack wrap package encase case crate confine
      Antonyms:
      unbox
    1. verb punch competitively
      Synonyms:
      hit strike cuff slap sock slug whack clout spar buffet scrap mix duke exchange blows

    Phrasal verbs

    box in

    1- احاطه کردن، محبوس کردن 2- (در مسابقات دو و غیره) حریف را در تنگنا قرار دادن

    box out

    (بیسبال) راه حریف را سد کردن (به طوری که نتواند توپ را به دست آورد)

    box up

    1- محاصره کردن، محبوس کردن، محدود کردن 2- تخته‌پوش کردن

    Idioms

    box the compass

    سی و دو مکان قطب‌نما را نام بردن، یک دور کامل زدن

    in a box

    (عامیانه) گرفتار معما، در اشکال، درگیر

    think outside the box

    خارج‌از چهارچوب فکر کردن، از زوایای جدید نگریستن، خلاقانه فکر کردن، محدودیت‌های فکری را کنار زدن

    سوال‌های رایج box

    معنی box به فارسی چی میشه؟

    کلمه "box" در زبان انگلیسی به معنای "جعبه" است و کاربردهای متعددی دارد که می‌تواند در زمینه‌های مختلف مورد استفاده قرار گیرد. در ادامه به بررسی معانی، کاربردها و نکات جالب درباره این کلمه می‌پردازیم.

    معانی و کاربردها

    1. جعبه فیزیکی: این معنی اصلی واژه "box" است. جعبه‌ها معمولاً از مواد مختلفی مانند مقوا، چوب یا پلاستیک ساخته می‌شوند و برای ذخیره‌سازی، حمل و نقل یا محافظت از اشیاء به کار می‌روند. جعبه‌ها در اندازه‌ها و اشکال مختلف وجود دارند.

    2. ورزش بوکس: "Box" همچنین به ورزش بوکس نیز اشاره دارد. بوکس یک ورزش رزمی است که در آن دو نفر با دستکش‌های مخصوص به مبارزه می‌پردازند. این ورزش به تقویت بدنی و استقامت کمک می‌کند و در سطح حرفه‌ای و آماتور برگزار می‌شود.

    3. محصور کردن یا محدود کردن: در برخی زمینه‌ها، "box" به معنای محدود کردن یا محصور کردن چیزی به کار می‌رود. به عنوان مثال، در برنامه‌نویسی، "boxing" به عملی اشاره دارد که نوعی داده را در یک شیء قرار می‌دهد.

    4. جعبه انتخاب: در نرم‌افزارها و وب‌سایت‌ها، "box" می‌تواند به جعبه‌های انتخاب (checkbox) اشاره داشته باشد که به کاربر اجازه می‌دهد گزینه‌هایی را انتخاب کند.

    5. مفاهیم مجازی: در دنیای دیجیتال، "box" می‌تواند به مفاهیم مجازی مانند فضای ذخیره‌سازی ابری (cloud storage) اشاره کند که در آن اطلاعات در "جعبه‌هایی" در فضای اینترنت ذخیره می‌شوند.

    نکات جالب

    - ریشه واژه: واژه "box" از زبان لاتین "buxus" به معنای درختی به نام "باکس" گرفته شده است، که چوب آن برای ساخت جعبه‌ها به کار می‌رفته است.

    - استفاده‌های فرهنگی: "Box" در هنر و ادبیات نیز حضور دارد. به عنوان مثال، جعبه‌های معما (puzzle boxes) در داستان‌های مختلف به عنوان نماد راز و رمز استفاده می‌شوند.

    - جعبه‌های موسیقی: "Music box" یا جعبه موسیقی یکی از اشیاء محبوب است که با چرخاندن کلید، ملودی‌های زیبا تولید می‌کند و معمولاً به عنوان هدیه یا یادگاری استفاده می‌شود.

    - جعبه‌های خاطرات: در بسیاری از فرهنگ‌ها، مردم جعبه‌هایی برای نگهداری یادگاری‌ها و خاطرات خود دارند که به آن‌ها "جعبه خاطرات" می‌گویند. این جعبه‌ها می‌توانند شامل عکس‌ها، نامه‌ها و اشیاء با ارزش عاطفی باشند.

    - جعبه‌های سحر و جادو: در نمایش‌های جادوگری، جعبه‌ها به عنوان ابزارهایی برای انجام ترفندهای جادویی به کار می‌روند. جادوگران معمولاً از جعبه‌ها برای ناپدید کردن یا تبدیل اشیاء استفاده می‌کنند.

    گذشته‌ی ساده box چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده box در زبان انگلیسی boxed است.

    شکل سوم box چی میشه؟

    شکل سوم box در زبان انگلیسی boxed است.

    شکل جمع box چی میشه؟

    شکل جمع box در زبان انگلیسی boxes است.

    وجه وصفی حال box چی میشه؟

    وجه وصفی حال box در زبان انگلیسی boxing است.

    سوم‌شخص مفرد box چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد box در زبان انگلیسی boxes است.

    ارجاع به لغت box

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «box» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/box

    لغات نزدیک box

    • - bowstring hemp
    • - bowyer
    • - box
    • - box calf
    • - box camera
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    personnel pervasive petrichor physical education placidity plagiarism safe zone sagacious sandcastle work spouse self-centered self-image comically self-love semipro علامت گذاشتن قیمت گذاری کردن مین گذاری مین‌گذار مین گذاری کردن خورد و خوراک چرک نویس سطح سقوط سفره سرمه سنج حجرالاسود سوگ شحنه
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.