آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Collocations
    • Idioms
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۱ آذر ۱۴۰۳

    Cup

    kʌp kʌp

    گذشته‌ی ساده:

    cupped

    شکل سوم:

    cupped

    سوم‌شخص مفرد:

    cups

    وجه وصفی حال:

    cupping

    شکل جمع:

    cups

    معنی cup | جمله با cup

    noun countable A1

    فنجان، پیاله، جام، ساغر

    cup, فنجان، پیاله، جام، ساغر
    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کاربردی مقدماتی

    مشاهده

    a cup of coffee

    یک فنجان قهوه

    cup and saucer

    فنجان و نعلبکی

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    a teacup

    استکان

    He drank the second cup too.

    او (محتویات) فنجان دوم را هم خورد.

    To make the cake, you will need two cups of flour and one cup of milk.

    برای درست کردن کیک دو فنجان آرد و یک فنجان شیر لازم خواهی داشت.

    a cup race for sailboats

    مسابقه‌ی جام قهرمانی ویژه‌ی قایق‌های بادی

    world cup

    جام جهانی

    a cup of wine

    یک گیلاس شراب

    a soup cup

    پیاله‌ی سوپ‌خوری

    His cup of happiness was brimful.

    جام سعادتش لبریز بود.

    She wears a D cup (bra).

    اندازه‌ی پستان‌بند او D است.

    to cup water from a stream

    با فنجان آب از جوی برداشتن

    The child drank water from his mother's cupped hand.

    کودک از دست (پیاله کرده‌ی) مادرش آب نوشید.

    She drank a second glass of fruit cup.

    او لیوان دوم معجون آب میوه را نوشید.

    Reading is not his cup of tea.

    خواندن را دوست ندارد.

    noun

    جام قهرمانی، گلدان جایزه مسابقات

    cup, جام قهرمانی، گلدان جایزه مسابقات

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
    noun

    ( cupu ) ناو

    verb - transitive

    خون گرفتن، حجامت کردن

    verb - transitive

    به‌شکل فنجان در آوردن، فنجان گذاشتن، بادکش کردن

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد cup

    1. noun container for drinking
      Synonyms:
      glass mug vessel tumbler beaker goblet bowl drink draught teacup cupful stein chalice demitasse cannikin grail taster potion

    Collocations

    paper cup

    لیوان مقوایی، لیوان کاغذی

    Idioms

    in one's cups

    (قدیمی - عامیانه) مست، ساغر زده

    not be someone's cup of tea

    (برای فردی) محبوب نبودن، راستِ‌کار نبودن، به طبع نخوردن، موردعلاقه‌ نبودن، دلخواه و موردپسند نبودن، باب میل نبودن

    سوال‌های رایج cup

    معنی cup به فارسی چی میشه؟

    کلمه "cup" در زبان انگلیسی به معنای "فنجان" است و به طور کلی به ظرفی اشاره می‌کند که برای نوشیدن مایعات استفاده می‌شود. این کلمه در زبان‌های مختلف و در زمینه‌های گوناگون معانی و کاربردهای مختلفی دارد. در اینجا به بررسی معانی، توضیحات و نکات جالب درباره کلمه "cup" می‌پردازیم.

    ۱. معانی و کاربردها

    - فنجان: رایج‌ترین معنی "cup"، ظرفی است که معمولاً برای نوشیدن چای، قهوه یا سایر مایعات گرم و سرد استفاده می‌شود. فنجان‌ها معمولاً از جنس سرامیک، شیشه، پلاستیک و یا فلز ساخته می‌شوند.

    - کاپ: در ورزش‌ها، "cup" به معنای جایزه‌ای است که به قهرمانان مسابقات اهدا می‌شود. به عنوان مثال، "World Cup" (جام جهانی) به مسابقات جهانی فوتبال اشاره دارد.

    - مقدار: در آشپزی، "cup" به واحد اندازه‌گیری مایعات و مواد غذایی اشاره دارد. یک "cup" معمولاً برابر با ۲۴۰ میلی‌لیتر است.

    - کاسه: در برخی موارد، "cup" به ظرفی عمیق‌تر از فنجان و با دهانه بزرگ‌تر اشاره دارد که برای سرو غذاهای مختلف استفاده می‌شود.

    ۲. نکات جالب

    - تاریخچه: استفاده از فنجان‌ها به دوران باستان برمی‌گردد. باستان‌شناسان نمونه‌هایی از فنجان‌های سفالی را در تمدن‌های مختلف مانند مصر و چین پیدا کرده‌اند.

    - طراحی: فنجان‌ها در اشکال و اندازه‌های مختلف طراحی می‌شوند. برخی از فنجان‌ها دارای دسته هستند در حالی که برخی دیگر بدون دسته هستند و به صورت کاسه‌ای استفاده می‌شوند.

    - فنجان‌های ویژه: در فرهنگ‌های مختلف، فنجان‌های خاصی وجود دارند که به مناسبت‌های خاص استفاده می‌شوند. به عنوان مثال، فنجان‌های چای چینی با طراحی‌های خاص و سنتی تولید می‌شوند.

    - فنجان قهوه: در بسیاری از کشورها، قهوه به طور خاص در فنجان‌های کوچک و مخصوص سرو می‌شود. این فنجان‌ها معمولاً به گونه‌ای طراحی می‌شوند که حرارت قهوه را حفظ کنند.

    - فنجان‌های دوجداره: این نوع فنجان‌ها به گونه‌ای طراحی شده‌اند که بین دو لایه آن‌ها هوا وجود دارد. این طراحی باعث می‌شود که مایعات داغ درون فنجان گرم بمانند و دست کاربر نسوزد.

    - فنجان‌های قابل استفاده مجدد: با افزایش آگاهی نسبت به محیط زیست، فنجان‌های قابل استفاده مجدد (مانند فنجان‌های سیلیکونی یا استیل) محبوبیت بیشتری پیدا کرده‌اند. این فنجان‌ها به کاهش زباله‌های پلاستیکی کمک می‌کنند.

    ۳. کاربردهای فرهنگی

    در بسیاری از فرهنگ‌ها، نوشیدن چای یا قهوه در فنجان‌های خاص بخشی از آداب و رسوم اجتماعی است. به عنوان مثال، در فرهنگ ایرانی، مراسم چای‌خوری با فنجان‌های مخصوص و شیرینی‌های مختلف برگزار می‌شود. در ژاپن، مراسم چای (چادو) به عنوان یک هنر و فرهنگ معتبر شناخته می‌شود که در آن فنجان‌ها و نحوه سرو چای اهمیت زیادی دارد.

    گذشته‌ی ساده cup چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده cup در زبان انگلیسی cupped است.

    شکل سوم cup چی میشه؟

    شکل سوم cup در زبان انگلیسی cupped است.

    شکل جمع cup چی میشه؟

    شکل جمع cup در زبان انگلیسی cups است.

    وجه وصفی حال cup چی میشه؟

    وجه وصفی حال cup در زبان انگلیسی cupping است.

    سوم‌شخص مفرد cup چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد cup در زبان انگلیسی cups است.

    ارجاع به لغت cup

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «cup» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/cup

    لغات نزدیک cup

    • - cunning
    • - cunt
    • - cup
    • - cup (up) didoes
    • - cup of tea
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    scopolamine hysteric hysterics organic thematic think twice thirster thought-provoking thoughtfulness through throw a tantrum throw in the towel hospitality huge effect hugo فانوس‌ماهی زمردماهی شش‌ماهی لای‌ماهی صحنه‌آرایی صحه صداع صدمه مصدوم ضخیم ضخامت طرز تلفظ مرغوبیت راغب
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.