آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Phrasal verbs
    • Collocations
    • Idioms
    • لغات هم‌خانواده
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۹ آذر ۱۴۰۳

    Drink

    drɪŋk drɪŋk

    گذشته‌ی ساده:

    drank

    شکل سوم:

    drunk

    سوم‌شخص مفرد:

    drinks

    وجه وصفی حال:

    drinking

    شکل جمع:

    drinks

    معنی drink | جمله با drink

    noun countable uncountable A1

    نوشیدنی، آشامیدنی

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کاربردی مقدماتی

    مشاهده

    She ordered a cold drink from the café.

    او از کافه نوشیدنی خنکی را سفارش داد.

    The menu features a variety of tropical drinks.

    منوی این رستوران شامل انواع نوشیدنی‌های استوایی است.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    My favorite drink is orange juice.

    آشامیدنی موردعلاقه‌ی من آب‌پرتقال است.

    noun countable uncountable A2

    مشروب (نوشیدنی الکلی)

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری

    She ordered her favorite drink at the bar.

    او در میخانه مشروب موردعلاقه‌اش را سفارش داد.

    Excessive consumption of drinks can lead to health issues.

    مصرف بیش‌از اندازه‌ی مشروبات الکلی می‌تواند به مشکلات سلامتی منجر شود.

    verb - intransitive verb - transitive A1

    نوشیدن، آشامیدن، (مایع) خوردن

    I drink a glass of water every morning.

    من هر روز صبح یک لیوان آب می‌نوشم.

    The child drank milk before bedtime.

    کودک قبل‌از خواب شیر نوشید.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    He had drunk the entire bottle of fruit juice after hiking.

    او بعداز پیاده‌روی تمام بطری آب‌میوه را نوشیده بود.

    She prefers to drink tea rather than coffee.

    او آشامیدن چای را به قهوه ترجیح می‌دهد.

    verb - intransitive A2

    مشروب نوشیدن، می‌گساری کردن، باده خوردن، می نوشیدن، مشروب خوردن

    She decided to drink before heading out.

    او تصمیم گرفت که قبل‌از بیرون رفتن مشروب بنوشد.

    They gathered to drink and celebrate.

    آن‌ها دور هم جمع شدند تا مشروب بنوشند و جشن بگیرند.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد drink

    1. noun beverage; alcoholic beverage
      Synonyms:
      liquid alcohol liquor booze refreshment beverage spirits cup glass shot taste draft potion gulp sip swig slug libation potable brew spot swallow thirst quencher toast
      Antonyms:
      food
    1. verb take in liquid
      Synonyms:
      consume absorb swallow imbibe partake of guzzle sip gulp drain slurp suck lap sup quaff swig booze tipple nip down indulge soak up sponge slosh irrigate thirst wet whistle put away tank up toss off wash down inhale belt liquor up hit the bottle dissipate sop gargle swill toast

    Phrasal verbs

    drink in

    جذب کردن، با اشتیاق پذیرفتن، به ضمیر خود وارد کردن

    drink something down (or up)

    تا ته سر کشیدن، (به سرعت) نوشیدن

    Collocations

    drinking water

    آب آشامیدنی

    آب خوردن، آب آشامیدنی

    drink deep (of)

    (همانند آشامیدن) به خود جذب کردن، پذیرفتن

    Idioms

    drink like a fish

    در میخوارگی زیاده‌روی کردن

    در میخوارگی افراط کردن، خیلی مشروب خوردن

    drink somebody's health (or drink a health to somebody)

    گساریدن، به سلامتی کسی نوشیدن

    drink somebody under the table

    (بدون اینکه خود شخص مست بشود) دیگری را مست لایعقل کردن

    drink (something) to (somebody or something)

    به افتخار (کسی یا چیزی) نوشیدن

    the drink

    (عامیانه) دریا، اقیانوس

    Idioms بیشتر

    you can lead a horse to water, but you can't make him drink

    نمی‌تونی کسی رو به انجام کاری مجبور کنی (می‌تونی به کسی پیشنهاد خوبی بدی، اما نمی‌تونی وادارش کنی که انجامش بده)

    لغات هم‌خانواده drink

    • noun
      drink, drinker, drinking, drunk, drunkenness
    • adjective
      drunk, drunken
    • verb - transitive
      drink
    • adverb
      drunkenly

    سوال‌های رایج drink

    گذشته‌ی ساده drink چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده drink در زبان انگلیسی drank است.

    شکل سوم drink چی میشه؟

    شکل سوم drink در زبان انگلیسی drunk است.

    شکل جمع drink چی میشه؟

    شکل جمع drink در زبان انگلیسی drinks است.

    وجه وصفی حال drink چی میشه؟

    وجه وصفی حال drink در زبان انگلیسی drinking است.

    سوم‌شخص مفرد drink چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد drink در زبان انگلیسی drinks است.

    ارجاع به لغت drink

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «drink» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/drink

    لغات نزدیک drink

    • - drillstock
    • - drily
    • - drink
    • - drink (something) to (somebody or something)
    • - drink deep (of)
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    انواع درختان به انگلیسی

    انواع درختان به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    conversationalist copilot cornerstone cornstarch eid al-adha eleventh eliot elude emergence emergent empathetic empowerment ethics evan even-tempered پرورش ایاب و ذهاب راسخ رسوخ رشک رشک بردن رعیت رفعت روزن رهگذر زادبوم زرتشت زرشک زرشکی ساروج
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.