فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Booze

buːz buːz

گذشته‌ی ساده:

boozed

شکل سوم:

boozed

سوم‌شخص مفرد:

boozes

وجه وصفی حال:

boozing

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun adverb

مشروب الکلی، مشروبات الکلی به حد افراط نوشیدن، مست کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

You could smell the booze on him from a mile away.

از یک فرسخی بوی مشروب از او به مشام می‌رسید.

All these lads do is loll about and booze.

این نوجوانان کاری جز بی‌عاری و مشروب‌خواری نمی‌کنند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد booze

  1. noun liquor
    Synonyms:
    alcohol liquor alcoholic drink spirits cocktail sauce hard stuff hooch hootch

Phrasal verbs

booze up

(انگلیس - عامیانه) مهمانی که در آن مشروب الکلی زیاد نوشیده شود

Collocations

be on the booze

زیاده مشروب الکلی خوردن

ارجاع به لغت booze

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «booze» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/booze

لغات نزدیک booze

پیشنهاد بهبود معانی