آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۳

    Brew

    bruː bruː

    گذشته‌ی ساده:

    brewed

    شکل سوم:

    brewed

    سوم‌شخص مفرد:

    brews

    وجه وصفی حال:

    brewing

    شکل جمع:

    brews

    معنی brew | جمله با brew

    verb - transitive

    (آبجو) درست کردن، ساختن، به عمل آوردن

    This beer has been specially brewed.

    این آبجو به‌طریق ویژه‌ای به عمل آمده است.

    He wants to learn how to brew his own beer at home.

    او می‌خواهد یاد بگیرد که چگونه آبجوی خود را در خانه بسازد.

    verb - intransitive verb - transitive

    (چای یا قهوه) درست کردن، دم کردن

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

    The tea you have brewed is aromatic.

    این چای که دم کرده‌اید، خوش‌بو است.

    freshly-brewed tea

    چای تازه‌دم

    verb - intransitive

    (اتفاق ناخوشایند) درحال شکل گرفتن، درحال رخ دادن، در شرف وقوع بودن، درحال به‌وجود آمدن

    The storm that is brewing against the prime minister.

    توفانی که علیه نخست‌وزیر درحال به‌وجود آمدن است.

    Tension began to brew between the two colleagues during the meeting.

    در این دیدار، تنش بین دو همکار در شرف وقوع بود.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    The dark clouds signaled that a storm was brewing on the horizon.

    ابرهای تیره نشان می‌دادند که طوفانی در افق درحال رخ دادن است.

    noun countable

    آبجو (در شرایط خاص به عمل آمده است)

    Last year's brew was better than this year's.

    آبجو تخمیر‌شده‌ی پارسالی از امسالی بهتر است.

    The brewery is known for its unique brews with exotic flavors.

    کارخانه‌ی آبجوسازی به‌خاطر آبجوهای بی‌نظیرش با طعم‌های خارق‌العاده معروف است.

    noun singular countable informal

    انگلیسی بریتانیایی نوشیدنی (چای یا آبجو)، دمنوش

    I prefer a dark brew with a rich taste on a chilly evening.

    من یک دمنوش غلیظ با طعمی غنی را در یک عصر سرد ترجیح می‌دهم.

    Make me a brew, Zahra.

    زهرا برای من نوشیدنی درست کن.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد brew

    1. noun concoction
      Synonyms:
      mixture blend compound preparation drink beverage liquor broth infusion distillation hash mishmash hodgepodge melange miscellany potpourri instillation fermentation
    1. verb prepare by boiling
      Synonyms:
      boil cook stew seethe steep soak mull concoct infuse
    1. verb plan, devise
      Synonyms:
      plan develop form devise project scheme plot contrive hatch start compound weave gather excite stir up concoct foment loom impend breed mull

    سوال‌های رایج brew

    گذشته‌ی ساده brew چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده brew در زبان انگلیسی brewed است.

    شکل سوم brew چی میشه؟

    شکل سوم brew در زبان انگلیسی brewed است.

    شکل جمع brew چی میشه؟

    شکل جمع brew در زبان انگلیسی brews است.

    وجه وصفی حال brew چی میشه؟

    وجه وصفی حال brew در زبان انگلیسی brewing است.

    سوم‌شخص مفرد brew چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد brew در زبان انگلیسی brews است.

    ارجاع به لغت brew

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «brew» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/brew

    لغات نزدیک brew

    • - brevit
    • - brevity
    • - brew
    • - brewage
    • - brewer
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    self-determination seldom solidarity same here spectral splentic stand the test of time start from scratch bus start over strongly recommend subconsciously arrange cognation piccalilli عدلیه تفاصیل مبادی آداب پیراهن پرنده پا بلوط بازو آشغال ماهی شمشیری ماهی هادوک ماهی کف‌زی ماهی اسنپر ماهی سی بس ماهی فرشته‌ای
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.