شکل جمع:
infusionsدمکرده، ریزش، ریختن، پاشیدن، القا ، تزریق، الهام
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
the infusion of a new spirit among the students
دمیدن روحی تازه در دانشجویان
the infusion of salt water
تزریق (آهستهی) آبنمک
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «infusion» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/infusion