فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.

Mull

mʌl mʌl
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

noun verb - transitive
ململ نازک، معطر کردن و به عمل آوردن مشروبات، (با over) ژرف اندیشیدن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- She mulled over what she was going to say to her mother-in-law.
- او درباره‌ی آنچه می‌خواست به مادر شوهرش بگوید، دقت می‌کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد mull

  1. verb think about seriously
    Synonyms:
    consider think over reflect contemplate ponder deliberate examine study review weigh meditate ruminate muse on figure revolve brood over pore over linger delay procrastinate stew over moon woolgather chaw sweat over rack one’s brains hammer away at
    Antonyms:
    ignore neglect

ارجاع به لغت mull

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «mull» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/mull

لغات نزدیک mull

پیشنهاد بهبود معانی