با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Ignore

ɪɡˈnɔːr ɪɡˈnɔː
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    ignored
  • شکل سوم:

    ignored
  • سوم شخص مفرد:

    ignores
  • وجه وصفی حال:

    ignoring

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • verb - transitive B2
    نادیده گرفتن، اعتنا نکردن، بی‌اعتنایی کردن، اغماض کردن، چشم‌پوشی کردن، محل نگذاشتن، بی‌محلی کردن، چشم پوشیدن، رد کردن، بی‌اساس دانستن، به‌ رسمیت نشناختن
    • - He ignored newspaper criticisms and continued with the reforms.
    • - او انتقادات روزنامه‌ها را نادیده گرفت و به اصلاحات ادامه داد.
    • - Never ignore the cry of help from the poor!
    • - هرگز درخواست کمک بینوایان را نادیده نگیر!
    • - The bride's family ignored us almost completely.
    • - خانواده‌ی عروس خیلی به ما بی‌محلی کردند.
    • - Ignore what he says.
    • - به گفته‌های او اعتنا نکن.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد ignore

  1. verb disregard on purpose
    Synonyms: avoid, be oblivious to, blink, brush off, bury one’s head in sand, cold-shoulder, discount, disdain, evade, fail, forget, let it go, neglect, omit, overlook, overpass, pass over, pay no attention to, pay no mind, pooh-pooh, reject, scorn, shut eyes to, slight, take no notice, tune out, turn back on, turn blind eye, turn deaf ear
    Antonyms: acknowledge, heed, look at, note, notice, pay attention, recognize, regard, take notice

ارجاع به لغت ignore

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «ignore» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/ignore

لغات نزدیک ignore

پیشنهاد بهبود معانی