گذشتهی ساده:
ignoredشکل سوم:
ignoredسومشخص مفرد:
ignoresوجه وصفی حال:
ignoringنادیده گرفتن، اعتنا نکردن، بیاعتنایی کردن، اغماض کردن، چشمپوشی کردن، محل نگذاشتن، بیمحلی کردن، چشم پوشیدن، رد کردن، بیاساس دانستن، به رسمیت نشناختن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی ۵۰۴ واژهی ضروری
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He ignored newspaper criticisms and continued with the reforms.
او انتقادات روزنامهها را نادیده گرفت و به اصلاحات ادامه داد.
Never ignore the cry of help from the poor!
هرگز درخواست کمک بینوایان را نادیده نگیر!
The bride's family ignored us almost completely.
خانوادهی عروس خیلی به ما بیمحلی کردند.
Ignore what he says.
به گفتههای او اعتنا نکن.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «ignore» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/ignore