بیخبری، بیاطلاعی، بیدانشی، بیسوادی، نادانی، ناآگاهی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
His ignorantness prevented him from understanding the complex issue.
بیسوادی او مانع از درک موضوع پیچیده شد.
His ignorantness was evident in his refusal to listen to expert opinions.
ناآگاهی او در امتناع از شنیدن نظرات کارشناسی مشهود بود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «ignorantness» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/ignorantness