Ignorantness

ˈɪɡ.nər.ənt.nəs ˈɪɡ.nə.rənt.nəs
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable
بی‌خبری، بی‌اطلاعی، بی‌دانشی، بی‌سوادی، نادانی، نا‌آگاهی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
- His ignorantness prevented him from understanding the complex issue.
- بی‌سوادی او مانع از درک موضوع پیچیده شد.
- His ignorantness was evident in his refusal to listen to expert opinions.
- ناآگاهی او در امتناع از شنیدن نظرات کارشناسی مشهود بود.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت ignorantness

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «ignorantness» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/ignorantness

لغات نزدیک ignorantness

پیشنهاد بهبود معانی