آیکن بنر

۵۰۴ واژه‌ی ضروری در لغات دسته‌بندی‌شده

۵۰۴ واژه‌ی ضروری در لغات دسته‌بندی‌شده

مشاهده
آخرین به‌روزرسانی:

Ignorantness

ˈɪɡ.nər.ənt.nəs ˈɪɡ.nə.rənt.nəs

معنی ignorantness | جمله با ignorantness

noun uncountable

بی‌خبری، بی‌اطلاعی، بی‌دانشی، بی‌سوادی، نادانی، نا‌آگاهی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

His ignorantness prevented him from understanding the complex issue.

بی‌سوادی او مانع از درک موضوع پیچیده شد.

His ignorantness was evident in his refusal to listen to expert opinions.

ناآگاهی او در امتناع از شنیدن نظرات کارشناسی مشهود بود.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت ignorantness

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «ignorantness» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/ignorantness

لغات نزدیک ignorantness

پیشنهاد بهبود معانی