خشن به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • تندخو، پرخاشگر، عصابی، زمخت
  • فونتیک فارسی

    khashen
  • صفت
    rough, ungainly, abrasive, crude, gross, crass, rustic, raucous, gruff, uneven, hoarse, strident, thick, harsh, coarse, tough, indelicate
    • - قیافه‌اش نهاد خشن و سبع او را بروز می‌داد.

    • - His features advertised his harsh and brutal nature.
    • - مبارزه‌ی خشن ولی منصفانه

    • - a rough but clean contest
  • دختر
  • hoyden
  • ناپسند lurid
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد خشن

ارجاع به لغت خشن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «خشن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/خشن

لغات نزدیک خشن

پیشنهاد بهبود معانی