فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.

خشن به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

تندخو، پرخاشگر، عصابی، زمخت

فونتیک فارسی

khashen
صفت
rough, ungainly, abrasive, crude, gross, crass, rustic, raucous, gruff, uneven, hoarse, strident, thick, harsh, coarse, tough, indelicate

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

- قیافه‌اش نهاد خشن و سبع او را بروز می‌داد.

- His features advertised his harsh and brutal nature.

- مبارزه‌ی خشن ولی منصفانه

- a rough but clean contest
دختر
hoyden
ناپسند lurid
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد خشن

  1. مترادف:
    درشت زبر ضخیم ناهموار نخاله
    متضاد:
    نرم لطیف ملایم
  1. مترادف:
    بی‌ادب پرخاشگر تند تندخو ستیزه‌خو عصبانی عنیف ناملایم

ارجاع به لغت خشن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «خشن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/خشن

لغات نزدیک خشن

پیشنهاد بهبود معانی