۵۰٪ تخفیف دانشجویی برای اشتراک هوش مصنوعی تا پایان تیر 🧑🏻‍🎓
آخرین به‌روزرسانی:

زبر به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

صفت
فونتیک فارسی / zebr /

coarse, rough, harsh, coarsegrained, prickly, bristly, shaggy, granular, grainy, gritty, splintery, gross, rugged, jugged, scratchy

ناصاف

دستان پیرمرد زبر و پر از پینه بود.

The old man's hands were rough and full of callouses (calluses).

پارچه‌ی زبر

coarse cloth

اسم
فونتیک فارسی / zebar /

قدیمی a diacritical mark in the Persian script that signifies the vowel sound "a"

فتحه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
اسم
فونتیک فارسی / zebar /

ادبی upper part, top, top, over, above

بالا

زبر جعبه به‌خوبی محکم شده بود.

The up of the box was sealed tightly.

تابلو‌ی نقاشی زبر شومینه آویزان است.

The painting hangs above the fireplace.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد زبر

  1. مترادف:
    خشن درشت زمخت ضخیم ناصاف
    متضاد:
    لین نرم
  1. مترادف:
    بالا فوق کسره
    متضاد:
    پایین زیر

ارجاع به لغت زبر

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «زبر» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/زبر

لغات نزدیک زبر

پیشنهاد بهبود معانی