آیکن بنر

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

لطیف به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

صفت
فونتیک فارسی / latif /

delicate, tender, thin, fine, silky, tenuous, thin-skinned, gossamer, soft, frail, light, nice, fair, exquisite, clement

delicate

tender

thin

fine

silky

tenuous

thin-skinned

gossamer

soft

frail

light

nice

fair

exquisite

clement

ظریف، نازک

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

پوست لطیف کودک

a child's delicate skin

رمانی که پر از ژرف‌نگری و احساسات لطیف است.

A novel which is full of discernment and tender feelings.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد لطیف

با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

مترادف:
متضاد:
مترادف:
مترادف:
مترادف:
مترادف:

ارجاع به لغت لطیف

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «لطیف» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ آبان ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/لطیف

لغات نزدیک لطیف

پیشنهاد بهبود معانی