brittle, crisp, crispy, tender, frangible
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
سیبزمینی سرخکرده (چیپس) ترد است.
Potato chips are crisp.
کیک ماهی ترد و خوشمزه بود.
The fishcake was crispy and delicious.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «ترد» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/ترد