impolite, rude, unmannerly, disrespectful, ill-mannered, lowbred, discourteous, ungracious, surly, indelicate, vulgar, saucy, randy, ribald, caddish, sassy, uncouth, bounder
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
یک بچهی بیادب
an impolite child
بیادبترین دختری که دیده بودم
the rudest girl I had ever seen
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «بیادب» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/بیادب