آیکن بنر

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

Overpass

ˈoʊvərpæs ˈəʊvəpɑːs

معنی overpass | جمله با overpass

noun verb - transitive

گذشتن از، تجاوز کردن از، پل هوایی

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کاربردی پیشرفته

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

a railway overpass

پل هوایی راه آهن

Love of money overpassed his interest in poetry.

عشق او به پول بیش از علاقه‌ی او به شعر بود.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

There are certain limits which one should never overpass.

محدودیت‌های خاصی وجود دارد که انسان هرگز نباید از آن پا فرابگذارد.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد overpass

  1. noun bridge formed by the upper level of a crossing of two highways at different levels

لغات هم‌خانواده overpass

ارجاع به لغت overpass

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «overpass» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ مهر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/overpass

لغات نزدیک overpass

پیشنهاد بهبود معانی