گذشتهی ساده:
bridgedشکل سوم:
bridgedسوم شخص مفرد:
bridgesوجه وصفی حال:
bridgingشکل جمع:
bridgesتبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
پلهای پشت سر خود را خراب کردن، نداشتن امکان بازگشت به شرایط پیشین
فاصلهای را پر کردن، نیازی را برآوردن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «bridge» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/bridge