گذشتهی ساده:
coupledشکل سوم:
coupledسومشخص مفرد:
couplesوجه وصفی حال:
couplingشکل جمع:
couplesزوج، جفت، دوتا، زن و شوهر، بههم بستن، پیوستن، جفت شدن
جفت، جفت کردن، جفت شدن، وصل کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
a couple of friends
دو نفر دوست
a couple of books
دو تا کتاب
a newly-wed couple
زن و شوهری که تازه ازدواج کردهاند.
a special party for couples and their children
مهمانی ویژهی زوجها و کودکان آنها
a couple (of) cups of coffee
چند فنجان قهوه
Their protest was coupled with threats.
اعتراض آنان با تهدید همراه بود.
The dining-car was coupled to the locomotive.
واگن غذاخوری به لوکوموتیو وصل بود.
coupled equations
(ریاضی) معادلات همبسته
زن و شوهر، زن و مرد ازدواج کرده
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «couple» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/couple