۵۰٪ تخفیف دانشجویی برای اشتراک هوش مصنوعی تا پایان تیر 🧑🏻‍🎓
آخرین به‌روزرسانی:

Couple

ˈkʌpl ˈkʌpl

گذشته‌ی ساده:

coupled

شکل سوم:

coupled

سوم‌شخص مفرد:

couples

وجه وصفی حال:

coupling

شکل جمع:

couples

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun singular B1

دو تا، چند تا، دو‌ سه تا

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط

مشاهده

We stayed there for a couple of nights.

ما چند شب در آنجا ماندیم.

Give me a couple of minutes to finish this.

چند دقیقه به من وقت بده تا این را تمام کنم.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

a couple of friends

دو نفر دوست

a couple of books

دو تا کتاب

a couple (of) cups of coffee

چند فنجان قهوه

noun countable B1

زوج، زن‌وشوهر (یا دوست‌پسر و دوست‌دختر)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

The couple walked hand in hand along the beach.

آن زوج دست در دست هم در ساحل قدم می‌زدند.

They’re a lovely couple. always kind and respectful.

آن‌ها زن‌وشوهری دوست‌داشتنی هستند. همیشه مهربان و محترم.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

a newly-wed couple

زن و شوهری که تازه ازدواج کرده‌اند

a special party for couples and their children

مهمانی ویژه‌ی زوج‌ها و کودکان آن‌ها

verb - transitive

جفت کردن، وصل کردن، به هم پیوستن، همراه کردن، ادغام کردن

Their protest was coupled with threats.

اعتراض آنان با تهدید همراه بود.

The dining-car was coupled to the locomotive.

واگن غذاخوری به لوکوموتیو وصل بود.

verb - intransitive formal

جفت‌گیری کردن، رابطه‌ی جنسی داشتن، هم‌بستر شدن (انسان یا حیوان)

In nature, animals couple to ensure the survival of their species.

در طبیعت، حیوانات جفت‌گیری می‌کنند تا بقای گونه‌شان را تضمین کنند.

In some cultures, it is customary for the man and woman to couple on their wedding night.

در برخی فرهنگ‌ها، عرف است که مرد و زن در شب عروسی خود هم‌بستر شوند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد couple

  1. noun pair of things
    Synonyms:
    pair duo set team twosome brace span dyad item deuce twain doublet yoke husband and wife newlyweds
  1. verb join two things
    Synonyms:
    connect link unite join pair bring together marry wed hook up match hitch conjugate yoke harness clasp conjoin coalesce buckle bracket copulate cohabit
    Antonyms:
    separate disconnect divide disjoin uncouple unbuckle
  1. noun *A few
    Synonyms:
    pair brace couplet twosome duet duo span yoke two dyad some doublet accouplement articulation several conjugation copulation match coupling twain junction a handful juncture symphysis distich team duad
  1. verb to engage in sexual relations with
    Synonyms:
    copulate mate bed have sleep with take intermarry miscegenate pair wive

Collocations

a married couple

زن و شوهر، زن و مرد ازدواج کرده

happy couple

زوج خوشبخت

Idioms

in a couple of shakes (or in two shakes of a lamb's tail)

(انگلیس - عامیانه) زود، در یک آن، الان

لغات هم‌خانواده couple

  • verb - transitive
    couple

سوال‌های رایج couple

معنی couple به فارسی چی می‌شه؟

کلمه‌ی Couple در زبان فارسی به «زوج»، «جفت» یا «چند تا / دو تا» ترجمه می‌شود.

واژه‌ی Couple بسته به بافت جمله و زمینه‌ی استفاده، می‌تواند به دو چیز یا شخص مرتبط اشاره داشته باشد یا معنای کمی بزرگ‌تر از «دو» به‌صورت غیر دقیق (مانند «چند تا») را منتقل کند. این کلمه هم در زمینه‌های انسانی و روابط عاشقانه و هم در کاربردهای غیرشخصی مانند شمارش اشیاء، زمان یا رخدادها استفاده می‌شود. معنا و لحن آن از دوستانه و صمیمی تا فنی و آماری گستره دارد.

در رایج‌ترین کاربرد، Couple به معنای «زوج» در روابط انسانی است؛ مثلاً زن و شوهری که با یکدیگر زندگی می‌کنند یا دو نفر که در رابطه‌ای عاشقانه قرار دارند. در این حالت، «Couple» به ارتباطی احساسی، اجتماعی یا قانونی اشاره دارد که افراد را به هم پیوند می‌دهد. این معنا در فرهنگ‌های مختلف جایگاه خاصی دارد و اغلب با مفاهیمی چون عشق، شراکت، تعهد و زندگی مشترک همراه است. مثلاً وقتی گفته می‌شود a happy couple، تصویری از یک رابطه‌ی موفق و رضایت‌بخش در ذهن شکل می‌گیرد.

در کاربرد عددی یا کمّی، Couple گاهی معادل «دو عدد» یا به‌صورت تقریبی «چند تا» استفاده می‌شود. مثلاً در جمله‌ی I’ll be there in a couple of minutes، گوینده احتمالاً منظورش دو یا چند دقیقه است، نه لزوماً دقیقاً دو دقیقه. این کاربرد نشان‌دهنده‌ی انعطاف زبانی این واژه است و کمک می‌کند تا لحن گفتار طبیعی‌تر و غیررسمی‌تر شود. در گفت‌وگوهای روزمره‌ی انگلیسی، این استفاده از Couple بسیار رایج است.

در حوزه‌های فنی مانند فیزیک یا مهندسی مکانیک، واژه‌ی Couple می‌تواند مفهومی تخصصی به خود بگیرد. مثلاً در مکانیک، "torque couple" به جفت نیروهایی گفته می‌شود که به‌صورت هم‌زمان و با فاصله‌ی مشخص وارد می‌شوند و موجب ایجاد گشتاور می‌گردند. این معنا از کاربرد انسانی آن جداست و صرفاً به تعامل بین نیروها یا اجسام مربوط می‌شود، ولی همچنان نشان‌دهنده‌ی ارتباط دو عنصر با یکدیگر است، که با ریشه‌ی معنایی این واژه هماهنگی دارد.

در زبان‌شناسی و ادبیات، Couple گاه به‌عنوان نشانه‌ای از تضاد یا مکمل بودن به‌کار می‌رود. وقتی دو شخصیت یا دو مفهوم در متون با هم به‌عنوان a couple معرفی می‌شوند، معمولاً نوعی تعامل یا تقابل بین آن‌ها وجود دارد که برای پیشبرد معنا یا داستان ضروری است. در شعر یا داستان‌نویسی، از این واژه برای ایجاد وحدت مفهومی یا نمایاندن پیوند عاطفی استفاده می‌شود، که نشان‌دهنده‌ی قدرت آن در شکل دادن به ساختار روایی و احساسی متن است.

گذشته‌ی ساده couple چی میشه؟

گذشته‌ی ساده couple در زبان انگلیسی coupled است.

شکل سوم couple چی میشه؟

شکل سوم couple در زبان انگلیسی coupled است.

شکل جمع couple چی میشه؟

شکل جمع couple در زبان انگلیسی couples است.

وجه وصفی حال couple چی میشه؟

وجه وصفی حال couple در زبان انگلیسی coupling است.

سوم‌شخص مفرد couple چی میشه؟

سوم‌شخص مفرد couple در زبان انگلیسی couples است.

ارجاع به لغت couple

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «couple» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/couple

لغات نزدیک couple

پیشنهاد بهبود معانی