Distich

ˈdɪstɪk ˈdɪstɪk
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • noun
    یک بیت شعر
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد distich

  1. noun Two items of the same kind
    Synonyms: couple, pair, twosome, twain, brace, span, yoke, couplet, duo, duet, dyad, duad

ارجاع به لغت distich

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «distich» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/distich

لغات نزدیک distich

پیشنهاد بهبود معانی