فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Duet

duˈet djuˈet

شکل جمع:

duets

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable

موسیقی دونوازی، هم‌نوازی دونفره، دوسرایی، دوئت

They performed a beautiful duet at the concert last night.

آن‌ها دیشب در کنسرت دونوازی زیبایی اجرا کردند.

The duet between the violin and the piano was enchanting.

دوئت ویولن و پیانو مسحورکننده بود.

verb - intransitive

دونوازی کردن، دونفری نواختن، دونفری خواندن، دوسرایی کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

They decided to duet on stage for the first time.

آن‌ها تصمیم گرفتند برای اولین بار روی صحنه دونوازی کنند.

We practiced for hours to duet flawlessly.

ساعت‌ها تمرین کردیم تا بدون نقص دونوازی کنیم.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد duet

  1. noun two items of the same kind together
    Synonyms:
    pair couple two duo twosome brace match dyad duad twain doublet couplet span yoke distich duettino terzet
  1. noun a musical composition for two performers
    Synonyms:
    duo pair duette
  1. noun (ballet) a dance for two people (usually a ballerina and a danseur noble)
    Synonyms:
    pas-de-deux

ارجاع به لغت duet

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «duet» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/duet

لغات نزدیک duet

پیشنهاد بهبود معانی