امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Duet

duˈet djuˈet
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    duets

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
موسیقی دونوازی، هم‌نوازی دونفره، دوسرایی، دوئت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- They performed a beautiful duet at the concert last night.
- آن‌ها دیشب در کنسرت دونوازی زیبایی اجرا کردند.
- The duet between the violin and the piano was enchanting.
- دوئت ویولن و پیانو مسحورکننده بود.
verb - intransitive
دونوازی کردن، دونفری نواختن، دونفری خواندن، دوسرایی کردن
- They decided to duet on stage for the first time.
- آن‌ها تصمیم گرفتند برای اولین بار روی صحنه دونوازی کنند.
- We practiced for hours to duet flawlessly.
- ساعت‌ها تمرین کردیم تا بدون نقص دونوازی کنیم.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد duet

  1. noun Two items of the same kind together
    Synonyms: couple, twosome, duo, brace, pair, couplet, yoke, doublet, match, two, twain, span, duettino, distich, dyad, duad, terzet
  2. noun A musical composition for two performers
    Synonyms: duo, duette, pair
  3. noun (ballet) a dance for two people (usually a ballerina and a danseur noble)
    Synonyms: pas-de-deux

ارجاع به لغت duet

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «duet» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/duet

لغات نزدیک duet

پیشنهاد بهبود معانی