فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.

Twosome

ˈtuːsm ˈtuːsm
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    twosomes

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
زوج، جفت، گروه دونفره، دو نفر، دو تا

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- The twosome shared a deep bond.
- این دو نفر با یکدیگر پیوند عمیقی داشتند.
- In the dance competition, they were the best twosome in the hall.
- در مسابقه‌ی رقص، آن‌ها بهترین گروه دونفره‌ی سالن بودند.
- As a twosome, they complemented each other's strengths and weaknesses.
- آن‌ها به‌عنوان زوج، نقاط قوت و ضعف یکدیگر را تکمیل می‌کردند.
noun countable
ورزش (گلف) بازی دونفره، بازی دوتایی
- She felt a rush of excitement while playing in the final twosome of the tournament.
- او هنگام بازی در دیدار دونفره‌ی نهایی این مسابقات بسیار هیجان‌زده شد.
- Many fans gathered to watch the twosome for the championship.
- بسیاری از طرفداران گرد هم آمده بودند تا رقابت دونفره برای قهرمانی را تماشا کنند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد twosome

  1. noun two persons united, as by marriage
    Synonyms:
    couple pair duo dyad duet
  1. noun two items of the same kind together
    Synonyms:
    pair couple two duo match brace dyad duad twain couplet duet yoke span doublet distich

ارجاع به لغت twosome

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «twosome» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/twosome

لغات نزدیک twosome

پیشنهاد بهبود معانی