یوغ، (مجازاً) اسارت، بندگی عبودیت، در زیر یوغ آوردن،جفت کردن، (مجازاً) وصل کردن
( yolk ) زرده تخم مرغ، (زیستشناسی) محتویات نطفه
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
a yoke of oxen
یک جفت گاو نر
They were struggling under the yoke of colonialism.
آنان زیر یوغ استعمار دست و پا میزدند.
the yoke of matrimony
پیوند زناشویی
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «yoke» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/yoke