آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Harness

ˈhɑːrnəs ˈhɑːnəs

معنی harness | جمله با harness

افسار، دهنه، تارکش، اشیا ، تهیه کردن، افسار زدن، زین و برگ کردن، مهارکردن، مطیع کردن، به کنترل درآوردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

A child's seat and harness are among the necessities of family cars.

صندلی و کمربند ایمنی مخصوص کودکان از ضروریات اتومبیل خانواده‌ها است.

They had harnessed the two black horses to my carriage.

دو اسب سیاه را به کالسکه‌ی من بسته بودند.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

The dam will harness the river's tremendous energy.

آن سد نیروی عظیم رودخانه را مهار خواهد کرد.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد harness

  1. noun gear for controlling an animal

Collocations

in double harness

1- دو مهاره (اسبی که با اسب دیگر مال‌بندی شده‌است) 2- عیال‌وار، متأهل، شوهردار، زن دار 3- دو شغله، دو کاره، دارای دوکار

in harness

1- (اسب) بسته‌شده به کالسکه (و غیره)، مال‌بندی شده، مشغول بارکشی 2- (مجازی) گرفتار، مشغول به کار روزمره

in harness with

در همکاری با، هماهنگ با، سازوار با

Idioms

in double harness

1- دو مهاره (اسبی که با اسب دیگر مال‌بندی شده‌است) 2- عیال‌وار، متأهل، شوهردار، زن دار 3- دو شغله، دو کاره، دارای دوکار

ارجاع به لغت harness

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «harness» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/harness

لغات نزدیک harness

پیشنهاد بهبود معانی