گذشتهی ساده:
mobilizedشکل سوم:
mobilizedسومشخص مفرد:
mobilizesوجه وصفی حال:
mobilizingبسیج کردن، تجهیز کردن، متحرک کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
mobilized artillery units
واحدهای جنبای توپخانه، یگانهای توپخانه متحرک
if sorrow mobilizes its forces to shed lovers' blood...
اگر غم لشکر انگیزد که خون عاشقان ریزد...
We have mobilized our reserve forces for overseas duty.
ما نیروهای احتیاطی خود را برای مأموریت در فرادریاها بسیج کردهایم.
America mobilized its industry to help the Allies.
امریکا صنایع خود را بسیج کرد تا به متفقین کمک کند.
He mobilized support for the project.
او برای آن طرح حمایت مردم را بسیج کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «mobilize» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/mobilize