گذشتهی ساده:
preparedشکل سوم:
preparedسومشخص مفرد:
preparesوجه وصفی حال:
preparingآماده کردن، تدارک دیدن، مهیا ساختن، مجهز کردن، ساختن
to prepare oneself
خود را آماده کردن
a course that prepares students for college
کلاسی که دانشجویان را برای دانشگاه آماده میکند
to prepare the army for war
ارتش را برای جنگ مهیا کردن
to prepare someone for bad news
کسی را برای (شنیدن) خبر بد آماده کردن
to prepare for an expedition
تدارک یک سفر اکتشافی را دیدن
to prepare the necessary equipment for construction
وسایل لازم برای بنایی را فراهم کردن
to prepare a medicine
پیچیدن نسخه
to prepare dinner
شام درست کردن
آمادهی چیزی بودن، (برای کاری یا چیزی) آمادگی داشتن
prepare the ground (for something)
زمینه را (برای چیزی) فراهم کردن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «prepare» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/prepare