گذشتهی ساده:
disposedشکل سوم:
disposedسوم شخص مفرد:
disposesوجه وصفی حال:
disposing1- (از شر چیزی) خلاص شدن، کلک (چیزی را) کندن، از سر خود باز کردن، دور انداختن
2- رسیدگی کردن به، جوابگو شدن
3- کشتن، خلاص کردن
4- (عامیانه) داشتن، دارا بودن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «dispose» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ تیر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/dispose