گذشتهی ساده:
disposedشکل سوم:
disposedسومشخص مفرد:
disposesوجه وصفی حال:
disposingتبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
رها کردن، (از شر چیزی) خلاص شدن، کلک چیزی را کندن، دور انداختن، دفع کردن، دورریز کردن، دور کردن و انبار کردن پس ماندهها، دفن کردن، از بین بردن
برخورد کردن، رسیدگی کردن، جوابگو شدن
واگذاری کردن، دادن (ثروت و قدرت)
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «dispose» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/dispose