رها کردن، (از شر چیزی) خلاص شدن، کلک چیزی را کندن، دور انداختن، دفع کردن، دورریز کردن، دور کردن و انبار کردن پس ماندهها، دفن کردن، از بین بردن
Please dispose of the old furniture before the new one arrives.
لطفاً قبلاز رسیدن مبلمان جدید، مبلمان قدیمی را دور بریزید.
The detective needed to dispose of the evidence to cover up the crime.
کارآگاه باید مدارک و شواهدی را برای پنهان کردن جنایت از بین ببرد.
برخورد کردن، رسیدگی کردن، جوابگو شدن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The committee will meet to discuss how to dispose of the remaining funds.
این کمیته برای بحث در مورد چگونگی رسیدگی کردن باقیماندهی وجوه تشکیل جلسه خواهد داد.
The company must dispose of its outdated inventory before the end of the year.
شرکت باید قبلاز پایان سال موجودی قدیمی خود را رسیدگی کند.
واگذاری کردن، دادن (ثروت و قدرت)
I will need to dispose of my old car before buying a new one.
من باید قبلاز خرید یک ماشین جدید، ماشین قدیمی خود را واگذار کنم.
He chose to dispose of his shares in the tech startup last month.
او تصمیم گرفت تا سهام ماه گذشتهی خود را در این شرکت نوپا واگذار کند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «dispose of» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/dispose-of