گذشتهی ساده:
continuedشکل سوم:
continuedسومشخص مفرد:
continuesوجه وصفی حال:
continuingادامه یافتن، ادامه داشتن
The war continued for eight years.
جنگ هشت سال ادامه داشت.
It continued to rain.
باران ادامه داشت.
ادامه دادن، دنبال کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The teacher reminded his students to continue studying for the upcoming test.
معلم به دانشآموزانش یادآوری کرد که برای آزمون آینده به مطالعه ادامه دهند.
The athletes vowed to continue training hard in order to improve their skills.
ورزشکاران متعهد شدند که برای بهبود مهارتهای خود به تمرینات سخت ادامه دهند.
دوباره شروع شدن، باز ادامه یافتن، از سرگرفتن، باز ادامه دادن، دوباره شروع کردن (پس از وقفه)
He coughed and then continued talking.
او سرفه کرد و سپس حرف زدن را از سرگرفت.
After a short break, we will continue our journey.
پس از استراحت کوتاه، سفرمان را از سر خواهیم گرفت.
The rain stopped, but it will continue later in the evening.
بارندگی متوقف شد اما بعدازظهر دوباره شروع خواهد شد.
ماندن، باقی ماندن، بازماندن، تداوم بخشیدن، دنباله داشتن
He will continue in office for another year.
یک سال دیگر هم در شغل خود باقی خواهد ماند.
I decided to continue him in office.
تصمیم گرفتم او را در شغل خود باقی بگذارم.
حقوق به تعویق انداختن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی حقوق
The judge decided to continue the trial.
قاضی تصمیم به تعویق دادرسی گرفت.
The prosecution agreed to continue the hearing.
دادستان با تعویق جلسهی رسیدگی موافقت کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «continue» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/continue