پیوستگی، اتصال، استمرار، تسلسل، دوام
پیوستگی، دوام
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
We must ensure the continuity of food supply.
باید کاری کنیم که عرضهی مواد غذایی دچار وقفه نشود.
This composition lacks continuity; the writer jumps from one topic to another.
این انشا پیوستگی ندارد؛ نویسنده از یک موضوع به موضوع دیگر میپرد.
(ایستگاه رادیو) بخش ویراستاری و کنترل برنامه
(فیلم) منشی صحنه
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «continuity» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/continuity