با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Durability

dərəˈbɪləti ˌdjʊərəˈbɪlɪti
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
دوام، بقا، پایایی، دیرپایی، ماندگاری، مقاومت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد durability

  1. noun sturdiness over time
    Synonyms: backbone, constancy, durableness, endurance, grit, guts, gutsiness, hard as nails, heart, imperishability, intestinal fortitude, lastingness, moxie, permanence, persistence, stamina, starch, staying power, stick-to-itiveness
    Antonyms: impermanency, poorness, unreliability, weakness

ارجاع به لغت durability

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «durability» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/durability

لغات نزدیک durability

پیشنهاد بهبود معانی