گذشتهی ساده:
guttedشکل سوم:
guttedوجه وصفی حال:
guttingتبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
(عامیانه) از کسی بیزار بودن
to have someone's guts for garter
سخت تنبیه کردن، دمار درآوردن
to work (or scream) one's guts out
با تمام وجود کار کردن (یا فریاد کشیدن)
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «guts» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/guts