امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Gutsy

ˈɡʌtsi ˈɡʌtsi
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

adjective
(عامیانه) دل و جرئت‌دار، پردل، جسورانه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- Naddershah was a gutsy man.
- نادرشاه مرد پردلی بود.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد gutsy

  1. adjective bold, brave
    Synonyms: courageous, determined, gallant, game, indomitable, intrepid, mettlesome, plucky, resolute, spirited, spunky, staunch, unfearful, valiant
    Antonyms: cowardly, fearful, timid

ارجاع به لغت gutsy

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «gutsy» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/gutsy

لغات نزدیک gutsy

پیشنهاد بهبود معانی