سومشخص مفرد:
spiritsوجه وصفی حال:
spiritingصفت تفضیلی:
more spiritedصفت عالی:
most spiritedباروح، روحدار، جاندار، سرزنده، دلبر
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
a spirited debate
بحث داغ
a spirited answer
پاسخ پرحرارت
a spirited horse
اسب راهوار (پرانرژی)
a spirited attack
حملهی شجاعتآمیز
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «spirited» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/spirited