آخرین به‌روزرسانی:

Zippy

ˈzɪpi ˈzɪpi

معنی

adjective

پر از وزوز، پرسروصدا، پرنیرو

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد zippy

  1. adjective energetic
    Synonyms:
    active lively spirited vigorous dynamic strong powerful animated brisk speedy enterprising vital dashing peppy full of life full of energy sprightly vivacious chipper snappy spry tireless untiring ball of fire potent high-powered kinetic zestful

ارجاع به لغت zippy

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «zippy» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/zippy

لغات نزدیک zippy

پیشنهاد بهبود معانی