حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
سریع، چابک، سرحال، پرانرژی، تندوتیز
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The band delivered a zippy, upbeat show.
گروه موسیقی، اجرایی پرنشاط و پرانرژی ارائه داد.
He bought a zippy car that accelerates quickly.
او ماشین سریعی خرید که شتاب بالایی دارد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «zippy» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/zippy