آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Enterprising

ˈent̬ərpraɪzɪŋ ˈentəpraɪzɪŋ

معنی enterprising | جمله با enterprising

adjective

مبتکر، کارآفرین، خلاق، با پشتکار، ایده‌پرداز

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

an enterprising young man

جوان مبتکر و اهل ریسک

enterprising farmers who expanded their land holdings

کشاورزان با پشتکاری که زمین‌های کشاورزی خود را توسعه دادند

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد enterprising

  1. adjective resourceful, energetic
    Antonyms:
    inactive passive unambitious unenthused unadventurous unimaginative unresourceful

ارجاع به لغت enterprising

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «enterprising» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/enterprising

لغات نزدیک enterprising

پیشنهاد بهبود معانی