شکل نوشتاری دیگر این لغت: hard-working
سختکوش، پرتلاش، کوشا، کاری، ساعی، کوشنده، زحمتکش
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح متوسط
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The hard-working athletes trained for hours every day to prepare for the upcoming competition.
ورزشکاران پرتلاش هر روز ساعتها تمرین میکردند تا برای مسابقات پیشرو آماده شوند.
My father is a hardworking man who never takes a day off from his job.
پدرم مرد سختکوشی است که هرگز یک روز هم از کارش مرخصی نمیگیرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «hardworking» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/hard-working-2