صفت تفضیلی:
more diligentصفت عالی:
most diligentسختکوش، کوشا، ساعی، باپشتکار، جدی (شخص)
One diligent worker is better than two negligent ones.
یک کارگر سختکوش بهتر از دو کارگر مسامحهکار است.
My uncle was a diligent student.
دایی من شاگرد کوشایی بود.
جدی، دقیق (کار و غیره)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
her diligent efforts
کوششهای جدی او
The detective was praised for his diligent investigation that led to the capture of the criminal.
کارآگاه به دلیل تحقیقات دقیقش که منجر به دستگیری جنایتکار شد، مورد ستایش قرار گرفت.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «diligent» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/diligent