خورهی کار، کشتهمردهی کار، بسیار فعال و علاقهمند به کار
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The eager beavers in the group finished their project ahead of schedule.
کشتهمردههای کار در گروه پروژهی خود را زودتر از موعد تمام کردند.
My father is an eager beaver.
بابام خورهی کاره.
The eager beaver was always the first one to arrive at the office every morning.
اون علاقهمند به کار همیشه اولین کسی بود که هر روز صبح به دفتر میرسید.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «eager beaver» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/eager-beaver