فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
خرید اشتراک
آخرین به‌روزرسانی:
Eager
ˈiːɡər
ˈiːɡə
معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
adjective
B2
مشتاق، علاقه‌مند، خواستار، خواهان، حریص
لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح پیشرفته
They were all eager to meet the new neighbor.
همه‌ی آن‌ها مشتاق ملاقات همسایه‌ی جدید بودند.
The boy was eager for success.
پسر مشتاق موفقیت بود.
مترادف و متضاد eager
-
adjective anxious, enthusiasticSynonyms:enthusiastic ardent earnest avid impatient intent longing desirous desiring greedy hungry restless solicitous warmblooded ambitious yearning zealous agog craving fervent heated keen thirsty wishful antsy breathless gung ho hankering pining vehement acquisitive athirst covetous fervid hot self-starting voracious champing at the bit dying to hot to trot rarin’ to go ready and willing wildAntonyms:unenthusiastic disinterested unconcerned apathetic dispassionate uneager
ارجاع به لغت eager
از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوه‌ی رفرنس‌دهی:
کپی
معنی لغت «eager» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/eager
لغات نزدیک eager
- - each
- - each other
- - eager
- - eager anticipation
- - eager beaver