آخرین به‌روزرسانی:

Yearning

ˈjɜrːnɪŋ ˈjɜːnɪŋ

گذشته‌ی ساده:

yearned

شکل سوم:

yearned

سوم‌شخص مفرد:

yearns

معنی و نمونه‌جمله

noun

آرزو، حسرت، ویار

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

a deep yearning for freedom

آرزوی ژرف برای آزادی

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد yearning

  1. noun desire
    Synonyms:
    want need craving urge longing hunger thirst appetite liking love passion eagerness ambition aspiration hankering ache fancy fascination infatuation craze

ارجاع به لغت yearning

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «yearning» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/yearning

لغات نزدیک yearning

پیشنهاد بهبود معانی