امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Yearning

ˈjɜrːnɪŋ ˈjɜːnɪŋ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    yearned
  • شکل سوم:

    yearned
  • سوم‌شخص مفرد:

    yearns

معنی و نمونه‌جمله

noun
آرزو، حسرت، ویار

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- a deep yearning for freedom
- آرزوی ژرف برای آزادی
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد yearning

  1. noun desire
    Synonyms: ache, ambition, appetite, aspiration, craving, craze, eagerness, fancy, fascination, hankering, hunger, infatuation, liking, longing, love, need, passion, thirst, urge, want

ارجاع به لغت yearning

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «yearning» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/yearning

لغات نزدیک yearning

پیشنهاد بهبود معانی