با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Thirst

θɜːrst θɜːst
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    thirsts

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • noun verb - intransitive B2
    تشنگی، عطش، آرزومندی، اشتیاق، تشنه بودن، آرزومندبودن، اشتیاق داشتن
    • - to die of thirst
    • - از تشنگی مردن
    • - to quench one's thirst
    • - عطش خود را فرونشاندن
    • - a thirst for learning
    • - اشتیاق به یادگیری
    • - thirsting for revenge
    • - در آرزوی انتقام
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد thirst

  1. noun craving (especially for liquid)
    Synonyms: appetite, aridity, desire, drought, dryness, eagerness, hankering, hunger, keenness, longing, lust, passion, thirstiness, yearning, yen

لغات هم‌خانواده thirst

ارجاع به لغت thirst

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «thirst» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/thirst

لغات نزدیک thirst

پیشنهاد بهبود معانی