شکل جمع:
droughtsهمچنین میتوان از drouth بهجای drought استفاده کرد.
آبوهوا خشکسالی، بیآبی
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی آبوهوا
there was such a drought in Damascus ...
چنان خشکسالی شد اندر دمشق ...
the drought of the sun-baked ground
بیآبی زمین آفتابزده
قحطی، کمبود، کمیابی، نایابی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The high price of candy is due to the sugar drought.
گرانی آبنبات بهدلیل نایابی شکر است.
Residents struggled to cope with the prolonged drought that lasted for months.
ساکنان برای کنار آمدن با قحطی طولانی که ماهها به طول انجامید، تلاش کردند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «drought» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/drought