با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Drought

draʊt draʊt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    droughts

توضیحات

همچنین می‌توان از drouth به‌جای drought استفاده کرد.

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable uncountable C2
آب‌و‌هوا خشک‌سالی، بی‌آبی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- there was such a drought in Damascus ...
- چنان خشک‌سالی شد اندر دمشق ...
- the drought of the sun-baked ground
- بی‌آبی زمین آفتاب‌زده
noun countable uncountable
قحطی، کمبود، کمیابی، نایابی
- The high price of candy is due to the sugar drought.
- گرانی آبنبات به‌دلیل نایابی شکر است.
- Residents struggled to cope with the prolonged drought that lasted for months.
- ساکنان برای کنار آمدن با قحطی طولانی که ماه‌ها به طول انجامید، تلاش کردند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد drought

  1. noun dryness; shortage of supply
    Synonyms: aridity, dearth, deficiency, dehydration, desiccation, dry spell, insufficiency, lack, need, parchedness, rainlessness, scarcity, want
    Antonyms: monsoon, wetness

ارجاع به لغت drought

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «drought» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/drought

لغات نزدیک drought

پیشنهاد بهبود معانی