فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Monsoon

mɑːnˈsuːn mɒnˈsuːn

شکل جمع:

monsoons

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable

آب‌و‌هوا موسم باران، فصل مونسون، فصل مانسون (فصل باران شدید در طول تابستان در کشورهای گرم آسیایی)

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی آب‌و‌هوا

مشاهده

Farmers eagerly await the monsoon as it brings water for their crops.

کشاورزان مشتاقانه منتظر موسم باران هستند زیرا برای محصولاتشان آب به ارمغان می‌آورد.

Tourists are advised to avoid traveling to certain hot Asian countries during the monsoon.

به گردشگران توصیه می‌شود از سفر به برخی از کشورهای گرم آسیایی در فصل مونسون خودداری کنند.

noun countable

آب‌و‌هوا باد موسمی، مونسون، مانسون

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

Monsoon is a seasonal prevailing wind.

مونسون یک باد غالب فصلی است.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد monsoon

  1. noun a violent disturbance of the elements
    Synonyms:
    hurricane tempest typhoon

ارجاع به لغت monsoon

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «monsoon» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/monsoon

لغات نزدیک monsoon

پیشنهاد بهبود معانی