همچنین repost نیز نوشته میشود ولی حالت نوشتار riposte رایج است.
پاسخ سریع و دندانشکن، حاضرجوابی، واکنش سریع (که اغلب در پاسخ به انتقاد بیان میشود)
Sarah's ripost to John's snide comment left him speechless.
واکنش سارا به اظهارنظر جان او را ساکت کرد.
His criticism was met with a swift riposte.
انتقاد او با پاسخی سریع روبرو شد.
Her witty riposte earned her a round of applause.
حاضرجوابی شوخطبعانه او باعث تشویق حضار شد.
His riposte to the insult was swift and cutting.
واکنش او به این توهین، سریع و کوبنده بود.
our riposte to their accusations
پاسخ سریع ما به اتهامات آنها
ورزش (شمشیربازی) ریپوست (حمله (اتک) یا «پری» در پاسخ به حرکت حریف)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The fencer's riposte caught his opponent off-guard.
ریپوست این شمشیرباز، حریفش را غافلگیر گرفت.
The fencer waited patiently for his opponent's attack before delivering a devastating riposte.
این شمشیرباز صبورانه منتظر حملهی حریف خود بود و سپس ریپوست کوبندهای را زد.
پاسخ سریع و دندانشکن دادن، واکنش سریع نشان دادن (اغلب در پاسخ به انتقاد)
The writer riposted the negative review.
نویسنده به این نقد منفی واکنش نشان داد.
The politician riposted to the accusation by pointing out his opponent's own failings.
سیاستمدار با اشاره به ناکامیهای حریف خود به این اتهام پاسخ داد.
"That's easy for you to say," he riposted, "you haven't walked a mile in my shoes."
او پاسخ داد: «گفتنش برای تو آسان است، تو جای من نبودی».
The politician riposted to the criticism.
این سیاستمدار به این انتقاد واکنش نشان داد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «riposte» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/riposte