Replication

    ˌrepləˈkeɪʃn̩ ˈreplɪkeɪʃn̩
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • شکل جمع:

      replications

    معنی و نمونه‌جمله

    noun
    (رسمی) همتاسازی، تکثیر، کپی

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
    - His replication to my answer was insulting.
    - واکنش او به جواب من توهین‌آمیز بود.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد replication

    1. noun something closely resembling another
      Synonyms:
      copy duplicate replica reproduction image likeness counterpart facsimile carbon copy reduplication simulacrum simulacre
    1. noun a quick reply to a question or remark (especially a witty or critical one)
      Synonyms:
      reply comeback retort rejoinder riposte return counter
    1. noun the repetition of a sound resulting from reflection of the sound waves
      Synonyms:
      echo reverberation sound reflection

    ارجاع به لغت replication

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «replication» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/replication

    لغات نزدیک replication

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    دژرهی دکتردرحقوق دگردیسگر دگرسان پذیری دگرسان گرای دگرسوی کردن دگرش ناپذیر دگرشگر دگرش واکه دگرگونی ناپذیر دگرگونی گشتاور دیدگر سوی دیردرمان دیرپای دیرگزین دیرگشا دیریاز دیسدار شدن دیسلکسی دیسک ران دیماساندن دیوار بازدار دیوان کشور دیوانه و خنده آور دیوسیرتانه دیکسیونرنگار دیکلرر دیگرآنکه