شکل جمع:
comebacksبازگشت (به وضع یا مقام یا قدرت سابق)، رجعت، دستیابی مجدد
His comeback to power surprised everyone.
بازگشت او به قدرت همه را متعجب کرد.
Mohammad Ali made his comeback in the ring.
محمدعلی دوباره به عرصهی (ورزش) مشتزنی بازگشت.
to make (or stage) a comeback
بازگشتن (به وضع یا مقام یا قدرت و... گذشته)
توجیه، دلیل قانونی، بهانه
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «comeback» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/comeback