با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Revival

rɪˈvaɪvl rɪˈvaɪvl
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    revivals

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • noun C2
    احیا، نوجانی، جان تازه، نیروی تازه، تجدید، تجدید قوا، تجدید حیات، رواج مجدد، نورواجی، از نو باب شدن، جانبخشی، نوشکوفی
    • - the revival of interest in Persian music.
    • - زنده شدن مجدد علاقه به موسیقی ایران.
    • - the revival of family picnics.
    • - رواج مجدد پیکنیک‌های خانوادگی.
    • - the revival of old traditions.
    • - احیای سنت‌های قدیمی.
    • - north Africa has witnessed a strong religious revival.
    • - آفریقای شمالی شاهد یک احیای مذهبی نیرومند بوده است.
  • noun
    جلسه‌ی مذهبی، گردهمایی دینی
    • - the Baptist revival is scheduled for tomorrow.
    • - گردهمایی مذهبی باپتیست‌ها فردا برگزار خواهد شد.
  • noun countable
    حقوق تجدید اعتبار یا قانونی بودن، تأیید حکم دادگاه
    • - the revival of a revoked will.
    • - دادن اعتبار مجدد به وصیت‌نامه‌ی فسخ‌شده.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد revival

  1. noun rebirth, reawakening
    Synonyms: awakening, cheering, consolation, enkindling, freshening, invigoration, quickening, reanimation, recovery, recrudescence, regeneration, rejuvenation, renaissance, renascence, renewal, restoration, resurgence, resurrection, resuscitation, revitalization, revivification, risorgimento
    Antonyms: destruction, killing, suppression

ارجاع به لغت revival

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «revival» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/revival

پیشنهاد بهبود معانی