Revival

rɪˈvaɪvl rɪˈvaɪvl
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    revivals

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun C2
احیا، نوجانی، جان تازه، نیروی تازه، تجدید، تجدید قوا، تجدید حیات، رواج مجدد، نورواجی، از نو باب شدن، جانبخشی، نوشکوفی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- the revival of interest in Persian music.
- زنده شدن مجدد علاقه به موسیقی ایران.
- the revival of family picnics.
- رواج مجدد پیکنیک‌های خانوادگی.
- the revival of old traditions.
- احیای سنت‌های قدیمی.
- north Africa has witnessed a strong religious revival.
- آفریقای شمالی شاهد یک احیای مذهبی نیرومند بوده است.
noun
جلسه‌ی مذهبی، گردهمایی دینی
- the Baptist revival is scheduled for tomorrow.
- گردهمایی مذهبی باپتیست‌ها فردا برگزار خواهد شد.
noun countable
حقوق تجدید اعتبار یا قانونی بودن، تأیید حکم دادگاه
- the revival of a revoked will.
- دادن اعتبار مجدد به وصیت‌نامه‌ی فسخ‌شده.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد revival

  1. noun rebirth, reawakening
    Synonyms: awakening, cheering, consolation, enkindling, freshening, invigoration, quickening, reanimation, recovery, recrudescence, regeneration, rejuvenation, renaissance, renascence, renewal, restoration, resurgence, resurrection, resuscitation, revitalization, revivification, risorgimento
    Antonyms: destruction, killing, suppression

ارجاع به لغت revival

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «revival» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/revival

پیشنهاد بهبود معانی