سرکوب، بازداری، فروداشت
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The suppression of dissent stifled freedom of expression.
سرکوب مخالفان آزادی بیان را خفه کرد.
Cultural suppression robs societies of their diversity and richness.
سرکوب فرهنگی، تنوع و غنای جوامع را از بین میبرد.
The suppression of freedom leads to unrest.
فروداشت آزادی منجر به ناآرامی میشود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «suppression» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/suppression